رها و عروسی و تهران و...............
رها خانوم از اونجایی که ٢٠ اردیبهشت قرار بود بریم تهران عروسی پسر عمه نوید و نگین هفته گذشته حسابی مشغول تدارک واسه رفتن بودیم و از طرفی هم من دو تا امتحان داشتم واسه همین سرم خیلی شلوغ بود و بالاخره روز رفتن فرا رسید و بنده صبح رفتم آرایشگاه و ظهر حرکت کردیم مامانی و سحر هم با ما اومدن میخواستن برن کرج خونه عمه آذر (عمه من )و ما هم رفتیم اونجا اماده شدیم و بعد رفتیم تهران عروسی عزیزم خیلی دختر خوبی بودی و اصلا اذیت نکردی و مدام مشغول بازی با بچه ها بودی و حسابی همه رو مجذوب خودت کرده بودی دیگه از بزرگ و کوچیک همه با تو بازی میکردن دو روز اونجا بودیم و بعد یه شب هم رفتیم خونه خاله میترا و اونجا هم با سرمه بازی ک...
نویسنده :
Raha:)
16:52